به گزارش سايت همسريابي شيدايي ازدواج مرد زن را به يك فرشته ارتقاء داده است؛ زن به روشهاي خودش مرد را به يك برده تبديل كرده است. اگر زوجي را ببينيد كه در خيابان راه ميروند، ميتوانيد تعيين كنيد كه آيا ازدواج كرده اند يا نه! بدون اينكه از آنان بپرسيد، ميتوانيد بدانيد كه آيا آن زن همسر مرد است و يا دوست دخترش.
مرد همراه با دوست دخترش بسيار خوشحال است؛ ميتواني اين را ببيني. ولي با همسرش كه با او در شيدايي آشنا شده است باشد بسيار خوشحالتر است، بسيار آرام است! به يك دليل ساده كه زن زندگي او را به يك بهشت تبديل كرده است. ولي چه كسي مسئول است؟
نخست تو از آن زن يك بت ساختي، اينك او با همان سكه آن را به تو باز ميگرداند. البته روش انتقام گرفتن زنانه متفاوت است؛ روانشناسي او متفاوت است. ولي هيچ زني به شوهرش آزادي نميدهد. او شوهرش را مي پايد ، با كي صحبت ميكند، كجا ميرود؟ او كت شوهرش را ميگردد تا ببيند آيا موي زني را روي آن پيدا ميكند. او دفتر تلفن شوهرش را ميگردد و از طريق شماره تلفن ها ميتواند به آساني پيدا كه شوهرش با كي لاس ميزند! اين يك رابطه زشت است. ازدواج يك ديوانگي است، زيرا هر دو طرف سعي ميكنند بر همديگر چيره شوند. زن هرگز نميتواند مرد را بخاطر كارهايي كه با او كرده ببخشد: محروم كردن او از تحصيلات، محروم ساختنش از داشتن استقلال مالي و محروم كردن او از داشتن شرافت انساني اش.
ازدواج در شيدايي ، روح مردم شده است. و من هر رابطه اي ديده ام كار ميكند. آنچه كار ميكند عشق است، اما عشق گلي ظريف است ، شما نميتوانيد به آن تكيه كنيد. آنچه كار ميكند، لحظه اي است. اما ميتوانيد تحت تأثير عشق متعهد شويد و آنگاه پشيمان خواهيد شد. اما در اين صورت نميتوانيد از تعهد فرار كنيد. شما با اين باورها بزرگ شده ايد كه بايد به قول خود وفادار بمانيد. بايد به آنچه گفته ايد عمل كنيد. اكنون كل كار شما هدر شده است. آنچه كار ميكند، تا آنجا كه به عشق مربوط است، لحظه اي و موقتي است. سايت ازدواج موقت شيدايي قطعاً براي لحظه كار ميكند. اما هيچ رابطه اي كار نميكند. ارتباط داشتن كار ميكند اما رابطه نه. و شما بايد تفاوت اين دو را درك كنيد.
عشق و عاشقي، لحظه اي كه يك رابطه شود ، يك اسارت و بردگي ميشود. و وقتي كه شما در اسارت باشيد، غيرممكن است كه مسرور و شاد باشيد. شما ميتوانيد وظيفۀ خود را انجام دهيد، اما وظيفه كلمه اي زشت است. وظيفه يعني اينكه شما اكنون گير افتاده ايد و بايد آنرا انجام دهيد. عشق چيزي نيست كه شما آنرا انجام دهيد. آن چيزي است كه اتفاق مي افتد. وظيفه چيزي است كه شما بايد انجام دهيد. آن چيزي است كه بايد به زور تحمل كرد. شما قرباني ميشويد.
شروع به حمل زندگي خود بر دوش خود مي كنيد. و ممكن است فكر كنيد كه داريد خدا ميشويد... بنگريد كه همه شوهرها در حال حمل محبت هستند! به همسرها بنگريد! همه خوشحال به نظر ميرسد. آنها پيوسته دارند سكس ميكنند ، پيوسته يكديگر را بوسه ميكنند، يكديگر را به يك كالا و ابزار كاهش نميدهند. همسر دارد از شوهر استفاده ميكند. شوهر دارد از همسر استفاده ميكند.
شايد براي منظورهاي متفاوت: همسر از شوهر براي منظورهاي اقتصادي استفاده ميكند و شوهر از همسر براي منظورهاي جنسي. اما هر دو از يكديگر استفاده ميكنند. و شخصي كه مورد استفاده قرار ميگيرد،هميشه ميتواند شاد باشد؟ رابطه كار مي كند. شما نمي توانيد بگوييد كه رابطه كار ميكند. بله، اگر عشق خودآگاه شود ، آنگاه سروري عظيم وجود خواهد داشت. آن كار ميكند.